شناخت کافی از موضوع جنگ تجاری به تحلیل روند قیمت طلا،ارز جهانی، نفت و فولاد کمک قابل توجهی خواهد کرد چرا که آمریکا و چین دو بازیگر اصلی اقتصاد دنیا در زمینه انرژی، کامودیتی ها و ارز جهانی هستند.
بازارهای کالایی سالها به اقتصاد نوظهور چین بهعنوان یک قلب تپنده متصل بوده ولی تغییر ماهیت چین از اقتصادی کالامحور به اقتصادی پیشرو و دانشمحور، به معنی تغییراتی عمیق در ساز و کار این بازارهاست که شاید جذابیت سنتی در کالاهای پایه برای مدتها خودنمایی مجدد نداشته باشد. اما سرمایهگذاریهای گسترده چین و تلاش برای رونق درونزا همراه با اقتصادی برونگرا موجب شده از یکسو احتمال تبدیل شدن چین به اقتصاد اول دنیا را در بر داشته باشد و از سوی دیگر آینده شکنندهای را برای بازارهای کالایی رقم زده است.
کیوان جعفری طهرانی تحلیلگر ارشد بازارهای بینالمللی فولاد و سنگ آهن در یادداشتی به تشریح وضعیت بازار فولاد و سنگ آهن در ماه های آتی پرداخته است که در ادامه این مطلب از نظر می گذرد
کیوان جعفری طهرانی تحلیلگر بین المللی مستقل بازار معدن، صنایع معدنی و فولاد طی گفت و گویی به تشریح دستاوردهای سفر اخیر خود به چین پرداخته است و تحلیلی بر بازار فولاد و سنگ آهن داشته است که از نظر می گذرد:
طلای سیاه در سه ماه گذشته، بدترین عملکرد فصلی خود در سال ۲۰۱۹ را به ثبت رساند. شاخصهای نفت خام برنت و دبلیو تیای آمریکا در این مدت به ترتیب ۸/۷ درصد و ۷/۵ درصد کاهش ارزش را تجربه کردند.
آژانس بینالمللی انرژی به تازگی اعلام کرده است که در صورت مشاهده ضعف بیشتر در اقتصاد جهانی، پیشبینیاش از رشد جهانی تقاضای نفت خام برای سال جاری و سال آینده میلادی را کاهش خواهد داد.
پکن هفته پیش اعلام کرد که از ابتدای ماه آینده یعنی تنها ظرف چند روز دیگر واردات نفت از آمریکا را مشمول تعرفه ۵ درصدی خواهد کرد. این یعنی هزینه خرید هر بشکه نفتخام از آمریکا برای پالایشگران چینی حدود ۳ دلار بیشتر میشود.
از آنجا که اوجگیری مداوم جنگ تجاری ایالاتمتحده آمریکا و چین نگرانیهایی در مورد آینده رشد تقاضای نفت ایجاد کرده است، تحلیلگران بازار نفت پیشبینی قیمتی خود را برای سال ۲۰۲۰ کاهش دادهاند. آنطور که بررسیهای موسسه آرگوس در نظرسنجی از هشت بانک بینالمل
جنگ تجاری دامنه دار چین و آمریکا که به زیان چین و به سود آمریکا در جریان است فرصتهای تازهای در اختیار اقتصاد ایران قرار خواهد داد.
چین امروز اعلام کرد در پاسخ به اقدام واشنگتن، بر روی ۷۵ میلیارد دلار کالای وارداتی از آمریکا به تناوب تعرفه ۵ و ۱۰ درصدی وضع خواهد نمود. این کالاها عمدتا استراتژیک بوده و شامل نفت خام، خودرو و سایر اقلام مصرفی می شود. بخشی از این کالاها از ۸ روز دیگر و بخشی نیز از ۱۵ دسامبر تحت تعرفه های جدید قرار خواهند گرفت، دقیقا مانند اقدامی که ایالات متحده در نظر دارد.
ایجاد محدودیت برای واردات کالا یکی از حساسترین سیاستهای اقتصادی یک کشور برای صیانت از جامعه تولیدی خود است. در واقع این نوع حمایت معمولاً با محدود کردن کمی واردات یا برقراری مالیات برای انواع کالاها اتخاذ میشود. حال اگر کشوری جهت رسیدن به این مقصود اصطلاحاً دست به حمایتگرایی افراطی بزند در حقیقت صدای شروع جنگ تجاری را که یک درگیری اقتصادی است، به صدا در آورده است. وضع تعرفههای شدید برای کالاهای وارداتی، محدودسازی حجم واردات و شکلگیری ضوابط دولتی مثل ایجاد یارانههای مستقیم و صادراتی اختصاصی برای تولیدکنندههای داخلی، دستکاری نرخ ارز در فارکس و تقویت نظامهای ملی ثبت اختراع، همگی از جمله مواردی هستند که دو یا چند کشور را وارد جنگ تجاری متقابل با یکدیگر میکند.
صدای توپ و تانک تعرفههای بین دو سردمدار اقتصادی چند سالی است به گوش جهانیان مخابره میشود. چین با به کارگیری استراتژی تهاجمی خود و ورود به عرضه تکنولوژی و رونمایی از چشم انداز 2025، در حال تبدیل خود به یک قطب تکنولوژی به جای یک وارد کننده تکنولوژی است و این به مثابه آژیر خطری برای قدرت اول تکنولوژی دنیا به صدا در آمد. در این حال چین با کاهش دسترسی شرکتهای آمریکایی به اقتصاد خود و در مقابل اعطای تسهیلات عالی به شرکتهای فعال خود در حوزه تکنولوژی، باعث شد آمریکا احساس تهدید کند و جنگ تجاری بین این دو کشور شروع شد. آنچه که قابل ذکر است این است که تجارت جهانی به صورت آزاد، رفاه و آرامش را به دنبال میآورد. با بالا رفتن تعرفهها طبیعتاً محصولات با قیمت بالاتری عرضه میشوند و مصرف کنندهها بازنده این جنگ تجاری خواهند بود یا از نظری دیگر ممکن است باعث رونق تولید در کشورهای فقیر و توسعه نیافته و ایجاد فرصت سرمایه گذاری در آنها شود.
در سال 2018 واردات فولاد از چین شامل تعرفههای جدید آمریکا شد اما آماری که چین در آن سال منتشر کرد حاکی از آن بود که چین توانسته بود موفق از جنگ تجاری بیرون بیاید. از طرفی دیگر با آمریکا با حمایت خود از تولیدکنندههای داخلی فولاد نتوانسته بود قیمت تمام شده فولاد را کنترل کند. در نتیجه قیمت فولاد با افزایش مواجه شده و باعث گران تمام شدن تولیدات صنایع خودرویی و ماشین آلات شده بود. جنگ تجاری به انجمن فولاد اتحادیه اروپا هم رسید و ایجاد محدودیتها و تعرفه گذاریهای جدید برای واردات فولاد در دستور کار قرار گرفت. بدیهی است اعمال این سیاستها قیمت جهانی فولاد را تحت تاثیر قرار داده و دولتها را مجبور به اتخاذ تصمیمات حمایتی از این صنعت میکند. در واقع این سلسله تصمیمات مربوط به تعرفههای واردات فولاد در بازار جهانی به یک رویکرد تهاجمی تبدیل شده و صنعت فولاد همچنان در میدان جنگ تجاری جهانی مورد توجه خاص کشورهاست.
تحریم صنعت فولاد با توجه به تحریم های گذشته دولت آمریکا شرایط آنچنان جدید و فوق العادهای را ایجاد نکرده است و بستههای حمایتی و سیاستگذاریهای درست وزارت صمت میتواند روند صادرات محصولات فولادی را تسهیل کند. البته با توجه به انعطاف بیشتر صنعت فولاد نسبت به نفت، میتوان با بهره گیری از الگوهای نوین صادراتی، کاهش منابع ارزی کشور را تا حدودی پشتبیانی کرد و قدرت اعمال تحریم آمریکا را به حداقل رسانید. بنابراین چیزی که بیشتر از خود تحریمها تولیدکننده های داخلی فولاد را نقره داغ میکند تصمیمات غیر کارشناسانه و سیاست گذاریهای غلط مسئولان امر است که حتی ریسک آن از تحریمهای خارجی گاهاً بالاتر هم میرود. نمونههایی از آن را میتوان در قیمت گذاریهای دستوری و ابطال معاملات در بورس کالای ایران و تصمیمهای شخصی مشاهده کرد که باعث نارضایتی هر چه بیشتر فولادسازان داخلی شده است.