نمی توان تعرفه ها را ایجاد کرد و شاهد کج خلقی برخی از کشورها نبود. نتیجه تجارت بین المللی برای شرکت های آمریکایی آسیب زا بوده است. اگر آمریکا درگیر جنگ تجاری شود، برای مثال از شرکت هایی که سویا و گوشت خوک صادر می کنند گرفته تا آن دسته از شرکت هایی که کفش و اسباب بازی وارد می کنند، ممکن است به راحتی اعتماد سرمایه گذاران را از بین ببرند.
اتحادیه اروپا با تهیه فهرستی از محصولات آمریکایی، دست به پاتک تجاری علیه این کشور زد. هواپیما، تراکتور، موادغذایی و کیفدستی از جمله کالاهای وارداتی آمریکایی هستند که در فهرست ۲۰ میلیارد دلاری اروپا برای افزایش تعرفه هستند. این تصمیم در پاسخ به اقدام واشنگتن در مورد افزایش تعرفه طیفی از کالاهای اروپایی به بهانه صدمه ۱۱ میلیارد دلاری اقتصادش از یارانههای اعطایی اروپا به ایرباس است. بالا گرفتن جنگ تجاری در دو سوی آتلانتیک در حالی است که هر دو طرف مدعی شدهاند به جای اعمال تعرفه، ترجیح میدهند اختلافات خود را حل کنند.
ایجاد محدودیت برای واردات کالا یکی از حساسترین سیاستهای اقتصادی یک کشور برای صیانت از جامعه تولیدی خود است. در واقع این نوع حمایت معمولاً با محدود کردن کمی واردات یا برقراری مالیات برای انواع کالاها اتخاذ میشود. حال اگر کشوری جهت رسیدن به این مقصود اصطلاحاً دست به حمایتگرایی افراطی بزند در حقیقت صدای شروع جنگ تجاری را که یک درگیری اقتصادی است، به صدا در آورده است. وضع تعرفههای شدید برای کالاهای وارداتی، محدودسازی حجم واردات و شکلگیری ضوابط دولتی مثل ایجاد یارانههای مستقیم و صادراتی اختصاصی برای تولیدکنندههای داخلی، دستکاری نرخ ارز در فارکس و تقویت نظامهای ملی ثبت اختراع، همگی از جمله مواردی هستند که دو یا چند کشور را وارد جنگ تجاری متقابل با یکدیگر میکند.
صدای توپ و تانک تعرفههای بین دو سردمدار اقتصادی چند سالی است به گوش جهانیان مخابره میشود. چین با به کارگیری استراتژی تهاجمی خود و ورود به عرضه تکنولوژی و رونمایی از چشم انداز 2025، در حال تبدیل خود به یک قطب تکنولوژی به جای یک وارد کننده تکنولوژی است و این به مثابه آژیر خطری برای قدرت اول تکنولوژی دنیا به صدا در آمد. در این حال چین با کاهش دسترسی شرکتهای آمریکایی به اقتصاد خود و در مقابل اعطای تسهیلات عالی به شرکتهای فعال خود در حوزه تکنولوژی، باعث شد آمریکا احساس تهدید کند و جنگ تجاری بین این دو کشور شروع شد. آنچه که قابل ذکر است این است که تجارت جهانی به صورت آزاد، رفاه و آرامش را به دنبال میآورد. با بالا رفتن تعرفهها طبیعتاً محصولات با قیمت بالاتری عرضه میشوند و مصرف کنندهها بازنده این جنگ تجاری خواهند بود یا از نظری دیگر ممکن است باعث رونق تولید در کشورهای فقیر و توسعه نیافته و ایجاد فرصت سرمایه گذاری در آنها شود.
در سال 2018 واردات فولاد از چین شامل تعرفههای جدید آمریکا شد اما آماری که چین در آن سال منتشر کرد حاکی از آن بود که چین توانسته بود موفق از جنگ تجاری بیرون بیاید. از طرفی دیگر با آمریکا با حمایت خود از تولیدکنندههای داخلی فولاد نتوانسته بود قیمت تمام شده فولاد را کنترل کند. در نتیجه قیمت فولاد با افزایش مواجه شده و باعث گران تمام شدن تولیدات صنایع خودرویی و ماشین آلات شده بود. جنگ تجاری به انجمن فولاد اتحادیه اروپا هم رسید و ایجاد محدودیتها و تعرفه گذاریهای جدید برای واردات فولاد در دستور کار قرار گرفت. بدیهی است اعمال این سیاستها قیمت جهانی فولاد را تحت تاثیر قرار داده و دولتها را مجبور به اتخاذ تصمیمات حمایتی از این صنعت میکند. در واقع این سلسله تصمیمات مربوط به تعرفههای واردات فولاد در بازار جهانی به یک رویکرد تهاجمی تبدیل شده و صنعت فولاد همچنان در میدان جنگ تجاری جهانی مورد توجه خاص کشورهاست.
تحریم صنعت فولاد با توجه به تحریم های گذشته دولت آمریکا شرایط آنچنان جدید و فوق العادهای را ایجاد نکرده است و بستههای حمایتی و سیاستگذاریهای درست وزارت صمت میتواند روند صادرات محصولات فولادی را تسهیل کند. البته با توجه به انعطاف بیشتر صنعت فولاد نسبت به نفت، میتوان با بهره گیری از الگوهای نوین صادراتی، کاهش منابع ارزی کشور را تا حدودی پشتبیانی کرد و قدرت اعمال تحریم آمریکا را به حداقل رسانید. بنابراین چیزی که بیشتر از خود تحریمها تولیدکننده های داخلی فولاد را نقره داغ میکند تصمیمات غیر کارشناسانه و سیاست گذاریهای غلط مسئولان امر است که حتی ریسک آن از تحریمهای خارجی گاهاً بالاتر هم میرود. نمونههایی از آن را میتوان در قیمت گذاریهای دستوری و ابطال معاملات در بورس کالای ایران و تصمیمهای شخصی مشاهده کرد که باعث نارضایتی هر چه بیشتر فولادسازان داخلی شده است.